بدون عنوان
ب ه نام خدا امروز آخرین روز در سال 92 بود که به مهد کودکت رفتی عزیزم.وقتی اومدم دنبالت خیلی خوشحال شدی چون با خاله زهرا با هم اومده بودیم.بالاخره خاله زهرا رو به مربیت خانم عباسی(خاله زهرا) نشون دادی.قربون او ذوقت برم.بعد با هم رفتیم برا خاله زهرا لباس عروس انتخاب کنیم.انشالله 93/1/15 عقد خاله زهرا هست.به سلامتی انشالله.
نویسنده :
سمیه
14:12
بدون عنوان
به نام خداوند بخشنده و مهربون اینجا میام تا برای دختر نازنینم فاطمه خانم گذرای زندگی شیرینش رو بنویسم،به امید روزی که خود نازنینت بیای اینجا و ادامه بدی ...
نویسنده :
سمیه
11:45